نوشته شده توسط : ☂☂☂ مرتضـــــی ☂☂☂



   
شب، همه دروازه‌هايش باز بود

آسمان چون پرنيان ناز بود

 

گرم، در رگ هاي‌ ما، روح شراب

همچو خون مي‌گشت و در اعجاز بود

 

با نوازش‌هاي دلخواه نسيم

نغمه‌هاي ساز در پرواز بود

 

در همه ذرات عالم، بوي عشق

زندگي لبريز از آواز بود

 

بال در بال كبوترهاي ياد

روح من در دوردست راز بود



:: موضوعات مرتبط: فريدون مشيري , ,
:: برچسب‌ها: بوي عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 خرداد 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 48 صفحه بعد